۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه





ما این غممون، چَم داره
هی کمرممون غر داره
دستامونم همش به دشتمون میره
ساعتمون به قامتون هی کار داره
ترابتمون به شَرابتمون گیر میده
فضامون به غامتمون تیک میده

اما تو
میگردی و میچرخی، زیگ زاگ میدی تو همت و مدرس
مچرخی و میچرخی
و میگی
ما بچه های محله ی خومونیم

اما تو
میگردی و میچرخی، زیگ زاگ میدی تو همت و مدرس
مچرخی و میچرخی
و میگی
ما بچه های محله ی خومونیم


ما فرابتمون به  شفاقتمون همدری میده
لحافمون به چماقمون جاخالی میده
سر میزیمون به رو میزیمون بالاخ میده 
هرجایی که هم باشیم، موبایلمون، همرهانمونه

سیگارنمونم هم رول شده به گوشمونه
دستاتو بکش وگرنه دعات به آقا علیمونهه
همرامونی، جوابمونی علی به همراهت باشه
لبابت به لباش ایشالا هزاران سال چمخ شده باشه

یا حق



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر