۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

Talent is more erotic when it's wasted




ماشه رو کشیده بود
آقامون رو میگیم کریستوفر استالونه
رخ به رخش بودیم
شَتـَرَق، صدایی اومد
به خودمون اومدیم، چشامون بسته بود
گفتیم کشیدی؟
گفت توپ توپیم
گفتیم یعنی الان مردیم؟
گفت نه لزومن

رخ به رخش بودیم
تفنگو رومون زوم کرده بود
کاری نمیکردیم، کاری نمیکرد
وضعیتی مبهم بود
از اون وضعیتای زاخار ضایع
کم کم خجالتمون میومد
زمین و زمان و نگاه میکردیم
سوت یکم زدیم
حتی دسست تو دماغمون کردیم
 
همونجوری واستاده بود
کاری نمیکرد
تفنگ رو کشیده بود به جونمون
نه ولمون میکرد، نه راحتمون
کریستوفر استالونه، با اون ابهت
 
شَتـَرَق، دوباره صدایی اومد
چشامون بسته بود
صدایی نمیشنیدیم
تو خودمون بودیم
هیچی حس نمیکردیم
احساس میکردیم سبک شده بودیم
یادمون اومد که ادم میمیره
ذهنش شیش دقیقه بیشتر از بدنش دووم میاره
ینی تو اون شیش دقیقه ی اضافه ی زندگیمون بودیم؟
تموم؟
کریستوفر استانوله زدو ریقمون رو در آورد؟
 
هیچی احساس نمیکردیم
یه مشت خاطرات بنجل کودکی اومد جلو چشمون
تو این شیش دقیقه ی آخر اینارو میخوام چیکار
بیشتر میخواستیم بدونیم آرسنال چسلی چی شد
ریقمون در اومد و فیفا 13 رو هم بازی نکردیم

همه چی سریع میگذشت
به پایان نزدیک میشدیم
کیریستوفر ایستانوله کار خودشو کرد
هیچ وقت با آرسنال نتوستیم قهرمان شیم




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر