هوشنگ سوت میزند

نشستیم سر میز

احمدمون یه دفعه آل این کرد

یا ابالفضل 

ما که نفهمیدیم

جا زده بودیم دنده رو

استراحت میکردیم

که یه دفعه دیدیم

یا ابالفضل 

احمدمون آل این کرد

حقوق یه کارمند دولتو آل این کرد

ما که دولت نمیدونیم چیه

ولی حقوق کارمندو میدونیم

دیدیم که خودش با دستای خودش آل این کرد

تویه دستی که عمرن برسه به یه چارم

ما که خوشکمون زد

گفتیم ای وای

ننمون از فلانمون دارمون میزنه

که دیدیم احمدمون آل این کرد

یا ابالفضل

خولاصه

همه ساکت شده بودن

دود سیگار بود که میرفت بالا

آسته آسته   لا به لای نور لامپ

خوشکمون زده بود

ننمون آقمون میکنه

نگاش کردیم

احدمون کیفش کوک بود

همیشه قبلش

میره یه دست کفتراش رو تاب میده

میاد میشینه

خله چله لاکردار

همه جا بودن جز رفیقمون

صاب محله رو میگیم

گفتیم ای وای

دشنه رو آروم در آوردیم

گذاشتیم زیر پامون

حاجیمون رو که میگی هم خوشکش زده بود

لاکردار بازی بلده

نومیه تو کل جنوب تهران

شمالی ها که اصن حساب نمیشن تو پوکر

دیدیم داره فکر میکنه

اولین باریه که میبینم جا خورده

همیشه بازیشه جلو جلو حوظه

خیلی خفنه

دیدیم

لاقربتا اونم آل این کرد

حقوق دو تا کارمند دولت رو میز بود

ما که نمیدونیم دولت چی چیه

ولی حقوق کارمندو چرا

نوچش دست رو شونه ی من و احمد گذاشت

خیلی ها شدن که میشینن

و وقتی که زیقشون در میان

میخوان کله کنن

حواسش جمعه

ما نشسته بودیم

حواسمون بود

جم بخورم

آقا اما رضا هم اون دنیا نمیتونه ما رو پیدا کنه

احمدمون نشسته بود

تغییر نکرده بود

نخاله کیفش کوک بود

کفتراشو یه دور تاب داده بود

نشسته بودیم

یا ابالفضل یاابافضله که میگفتیم

همه ساکت شده بودن

کارتا رو شد

دور اول بود

دور دوم رو شد

و الی تا آخر

که دیدیم زکی

احمدمون برد

حقوق دو تا کارمند دولت رو

آقامون رو که میگی فقط رنگ عوض میکرد

دستا از رو شونمون برداشته شده بود

ساکت بود

فکر میکرد 

که چی رفته تو پاچش

زبون به کلوم آورد

نه خوششم اومد

بلدی بازی

به احمدمون

احمدمونم کیفش کوک بود

قبلش 

کفتراشو یه دور تاب داده بود